Tuesday, May 10, 2011

شـــــاعر بـی پــول !!!!

یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد و به اخوان ثالث گفت: من همین حالا سی تومن پول احتیاج دارم .
اخوان جواب داد : من پولم کجا بود؟ برو خدا روزی ات را جای دیگری حواله کند.
نصرت رحمانی رفت و بعد از مدتی بر گشت و بیست تومان پول و یک خودکار به اخوان داد.

اخوان گفت این پول چیه ؟.... تو که پول نداشتی.
نصرت رحمانی گفت : از دم در؛ پالتوی تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم.
چون بیش از سی تومن لازم نداشتم؛ بگیر؛این بیست تومن هم بقیه پولت!
ضمنا، این خودکار هم توی پالتوت بود

No comments: